ترکیه – گرجستان – ارمنستان

یک سفر 5 روزه به ترکیه و گرجستان و ارمنستان

شهر زیبای باتومی گرجستان

هدف این سفر بیشتر گرجستان بود به همین منظور ترکیه را به سرعت پشت سر گذاشتم (توضیحات گرفتن پلاک ترانزیت و عبور از مرز قبلا در سفر به استانبول گفته شده)، من معمولا مسافرت را بعد از ظهر شروع می کنم و کلا ترجیح می دهم شب در جاده رانندگی کنم و به هیچ عنوان هم در ایران هتل یا مسافر خانه نمی روم . اغلب یک سره یا با استراحت کوتاه جهت خوردن شام و نماز خواندن سریع از مرز خارج می شوم و هر کجای مسیر در خارج از ایران استراحت می کنم چون هم کیفیت هتلها بالاتره و هم قیمتها خیلی مناسب تر از ایران هست.

 در این سفر چون زمان کوتاه بود یک جورایی رکورد زنی کردم و اغلب در حال رانندگی بودم . پس از عبور از مرز به سمت باتومی گرجستان که یک شهر ساحلی هست حرکت کردم ، در مسیر به ترتیب :

• ایقدیر
• کارس
• اردهان

عبور کردیم .

در مسیر با چند تاجر ایرانی که مشغول سفر به گرجستان بودند آشنا شدم و چون آنها مداوم به گرجستان سفر می کردند و بنده هم با خانواده بودم آنها من را از مسیری که در نظر داشتم منصرف کردند و مسیری جایگزین به من پیشنهاد کردند و دلیلشان هم این بود که جاده باتومی خیلی خراب هست ، آنها پیشنهاد کردند بجای اینکه من کلا ترکیه را طی کنم و از مرز باتومی وارد شوم در میانه مسیر و از مرز دیگری وارد گرجستان شوم و در داخل گرجستان به سمت باتومی حرکت کنم و چون خودشان به سمت تفلیس می رفتند در مسیر از من جدا شدند . آن زمان من یک جی پی اس گارمین Map60CSX داشتم ولی تهیه نقشه آن کار ساده ای نبود و عملا در خارج از ایران برای من زیاد کاربرد نداشت .

نقشه مسیری که رفتم :

خلاصه طبق راهنمایی و نشانی های آنها مقداری مسیر را جلو رفتم ولی متاسفانه یا خوشبختانه از مسیر اصلی خارج شده بودم و به یک جاده بکر کوهستانی سنگلاخ و بسیار زیبا منحرف شدم و در مسیر روستاها و طبیعت بسیار زیبایی را شاهد بودم ، جنگل ، آبشار ، دریاچه ، برف ، انواع حیوانات و … جاده بسیار خراب بود و با توجه به اینکه من با سواری رفته بودم و نیسان پاترولم را باخود نبرده بودم یکم سخت بود، ولی زیبایی های راه سختی راه را هموار می کرد .

در میان راه بدلیل نداشتن نقشه و GPS مجبور به پرسیدن آدرس و مسیر شدیم ولی متاسفانه اغلب انگلیسی بلد نبودند . در میان راه به 2 دختر اروپایی رسیدیم که کنار جاده نشته بودند . تصمیم گرفتم که آدرس باتومی را از آنها به پرسم ، تامتوجه شدند مه مسیر من هم باتومی است بلافاصله از من درخواست کردند که آنها را با خودم ببرم . در واقع آنها مسافران hitchhiking یا به عبارتی  رایگان سوار بودند ، پس از کپ و گفت در ماشین متوجه شدم که آنها از آلمان به همین طریق خودرا به گرجستان رسانده بودند .

بلاخره به شهر زیبا و رویایی باتومی رسیدیم . دو مسافر اروپایی ما کنار دریا پیاده شدند ، دیگر هوا تاریک شده بود و نورپردازی بسیار زیبای خیابانها و بازی زیبای آب و نور چشمها را خیره می کرد پس از نیم ساعت گشتن در شهر یک هتل کوچک و زیبای تازه تاسیس پیدا کردم و باهزینه شبی 30 هزار تومان با اینترنت و صبحانه در آنجا مقیم شدیم.

شهر باتومی بسیار زیباست و آدمهای خیلی محربان و خونگرمی دارد و اقامت خوب و لذت بخشی در آن داشتم ، فردای آن روز باتومی را به مقصد تبلیس پایتخت گرجستان ترک کردیم، جاده تماما ساحلی و بسیار بسیار زیبا بود و به هیچ عنوان از رانندگی در چنین جاده ای خسته نخواهید شد . در جاده زنان و دختران گرجستانی آثار هنری و دستی خود را که اکثرا با صدف و مرجانهای دریایی ساخته شده بود را با قیمت های بسیار خوب به فروش می رساندند .

تبلیس هم بسیار زیبا بود و پس از آن به سمت ارمنستان بازگشتیم من چون قبلا ارمنستان رفته بودم فقط برای اینکه خانوادم آنجا را ببینند مجبور به پرداخت ویزا و بیمه ماشین شدم و چند نقطه دیدنی از جمله میدان جمهوریت ایروان را نشان بچه ها دادم ولی در ارمنستان اقامت نکردیم و فقط از آن گذر کردیم و بلاخره از طریق مرز نوردوز به ایران برگشتیم و بدین ترتیب یک رکورد بازدید 3 کشور در 5 روز را ثبت کردم.