بلاخره پس از 2 سال بسته بودن مرزها و اعمال محدودیتهای کرونائی تصمیم گرفتم که تعطیلات عید امسال “1401” را زمینی به ترکیه سفر کنم
البته در این مدت سفر هوایی به اروپا داشتم ولی مدتی بود دلم لک زده بود برای سفر زمینی.
شروع حرکت اول فروردین 1401 بود، بنابراین از تهران به سمت مرز بازرگان حرکت کردیم.
برحسب تجربه صبحانه را در مراکز اقامتی بین راهی در محدوده آبیک یا هشتگرد صرف کردیم و به قصد صرف نهار در زنجان به سمت زنجان حرکت کردیم .
برای نماز ظهر به شهر زنجان رسیدیم و پس از خواندن نماز در یکی از مساجد آن یک سره به سمت رستوران صدف که جزء بهترینهای زنجان هست رفتیم ، ولی متاسفانه رستوران برای مراسمی رزرو بود و نتوانستیم نهار را آنجا بخوریم .
خیلی ناراحت شدیم چوت چندین مرتبه تجربه کیفیت غذای آن رستوران را داشتیم و نهار در این رستوران را از قبل در برنامه سفر گنجانده بودیم . ای کاش مسئولان رستوران در این موارد به فکر یک آلترناتیو برای مشتریان حضوری هم باشند.
خلاصه یکی از همسفریان برای کاربیمه ماشین به یکی از شعب بیمه ایران در زنجان مراجعه کرد و پس از اتمام کار از مسئول مربوطه که خود ساکن زنجان بود آدرس رستوران پرسیدیم .
ایشان هم به ترتیب اولویت فرمودند : رستوران صدف > رستوران پلو > هتل بزرگ زنجان .
بی درنگ به سمت رستوران پلو رفتیم ولی متاسفانه آنجا هم کلا بسته بود ، فکر کنم بدلیل کرونا و نهایتا به سمت هتل بزرگ زنجان رفتیم .
کیفیت غذا و محیط آن خوب بود ، پس از صرف نهار به سمت مرز بازرگان حرکت کردیم .
میانه غروب برای اقامه نماز مغرب و عشا ، همچنین صرف شام و مخصوصا تهیه ارز (لیر ترکیه) در شهر صوفیان توقف کردیم .
شهر صوفیان صرافی دارد به نام صرافی کوباری ، چندین سال است که این صرافی را می شناسم و اغلب خود یا دوستان از آنجا ارز خریداری می کنیم .
مدیرش شخص منصف و خوش برخوردی است و همچنین به دلیل نزدیکی به مرز ترکیه قیمتهایش از تهران بسیار پایین تر است .
البته قبلا شبانه روزی بوده ولی امسال متوجه شدم که تا ساعت 11 شب بیشتر تشریف ندارند.
از صوفیان هم یکسره به سمت مرز بازرگان حرکت کردیم .
پس ار رسیدن به مرز و ورود به سالن گمرگ متوجه دستور العمل جدیدی شدیم به عنوان “قبض سوخت” البته این از قبل هم بود ولی را افرادی که زیر 3 ماه مجدد با ماشین به خارج از کشور سفر می کردند . ولی متوجه شدیم که از این به بعد همه باید این قبض را پرداخت کنند .
بنابراین به عنوان اولین قدم مجدد به سمت پایین مرز “درب ورودی گمرک” رفتیم.
متاسفانه در بخشی از گمرک که مملو از گل و لای بود اتاقکی وجود داشت که برای رسیدن به آن تمام لباسها و کفشهایمان گلی و کثیف شد .
پس از ورود به آن اتاق متوجه شدیم که چه خوابی برامون دیدن !!!
نوع ماشین رو میزدن و حجم باک به صورت فضایی عنوان می کرد و معادل آن باید به شرکت نفت پرداخت می کردیم .
مثلا برای ماشین من که نیسان مورانو هست 82 لیتر محاسبه کردند . من به متصدی گفتم شما ماشین من رو ببر اگر تونستی 82 لیتر بهش بنزین بزنی مال خودت !!
من مدتی که سوار این ماشین میشم تا به حال با چراغ بنزین روشن نتونستم بیشتر از 60 لیتر بهش بنزین بزنم.
القصه ، طبق معمول مسئول مربوطه گفت این سیستمی هست و ما ماموریم و معذور .
خلاصه فیش از چاپگر بیرون آمد و رقمی معادل یک میلیون و ششصد هزار توان در آن درج شده بود !
یعنی لیتری 20 هزار تومان بنزینی رو که خودم 3 هزار تومان به باک ماشین زده بودم مجدد باهام حساب کردن .
وقتی هم که اعتراض کردم مسئول گفت الان میری اون طرف و بنزین لیتری 40 هزار تومانه بنابراین تازه بهت کلی حال هم دادیم و نصف قیمت حساب کردیم.
تا این قسمت که خیلی سخت و تلخ بود ! برای کسی که چندسال یکبار سفر میره ممکنه مهم نباشه ولی برای من که عاشق سفر هستم و یک جورایی توریست و جهانگردم عناوینی مثل عوارض خروج ، قبض سوخت و …. خیلی خوشایند نیست .
یعنی بنده به شخصه، 2 میلیون تومان عوارض خروج و یک میلیون 600 هزار تومان بابت بنزین پرداخت کردم که فقط بتونم از کشور خارج بشم.
بلاخره بعد از انجام مراحل اداری وارد ترکیه شدم.
بدلیل اینکه 2 ماشین دیگر از اقوام همراهم بودند و آنها خسته شده بودند زیاد نتونستم پیش برم و در شهر دوغبایزید هتل گرفتیم و شب استراحت کردیم.
فردا صبح به سمت ارزوم راه افتادیم و برای نهار خود را به آغری رساندیم . در شهر آغری نهار خوردیم و من کار کوچکی با دوستم داشتم که انجام شد و بعد از نهار و نماز حرحت کریم و غروب به شهر ارزروم رسیدیم.
عموما من با ماشین برای سفر کوتاه مدت به ترکیه و خرید مایحتاج منزل و همچنین لباس و … به شهر ارزروم می روم
شهر ارزروم از کلان شهرهای ترکیه هست و حدودا در 400 کیاومتری مرزر ایران قراردارد.
بدلیل مشکلات اقتصادی بوجود آمده در ترکیه تورم بالا رفته بود و قیمت اکثر اقلام چند برابر شده بود ولی به جز بنزین که از 19 تا 22.5 لیر در جایگاههای مختلف عرضه می شد ، الباقی اجناس و لوازم خوراکی قابل تحمل و حتب ارزان تر از ترکیه بود .
به عنوان مثال ساندویچ دونر که به عنوان Döner Dürüm شناخته می شود قبلا بین 3 الی 5 لیر قیمت داشت اکنون با تورم به 20 الی 25 لیر رسیده بود یعنی با قیمت لیر که 1930 تومان بود حدودا یک ساندویچ دونر که باتورم 4 برابر قیمت اصلی شده بود به ریال 40 هزار تومان محاسبه می شد ، چون قیمتها در ایران هم تورم بسیار بالایی دارد و ساندویج دونر مرغ یا گوشت 40 هزار تومانی الان اصلا در تهران نداریم بازهم برای ما خوب بود.
شهر ارزروم جاهای دیدنی بسیار زیادی دارد .
خانه آتاتورک ، قله ارزروم ، خانه تاریخی ارزروم و …. مکانهای برای دیدن و گشت و گذار هستند.
چنانچه در زمانهایی غیر از های سیزن “high season” به آنجا بروید مثلا در ماههای آذر یا دی می توانید از فروشگاهها تخفیف های بسیار زیادی بگیرید.
ولی در فصول عید یا تابستان و ژانویه که آنجا پر از ایرانی هست معمولا قیمتها بالا و مقطوع هستند.
قیمت هتل ها تقریبا از اتاق 2 تخته 300 لیر شروع شده و تا 800 لیر برای هتلهای 4 ستاره می باشد.
محله Palandöken که در نزدیکی ارزروه هست مجاور کوهی به همین نام هست که در آن پیست اسکی معروفی وجود دارد و سالانه توریستها و گردشگرانی که به ورزش اسکی علاقمندند به آنجا مراجعه می کنند.
پالاندوکن دارای چندین هتل ، پیست های اسکی ، تله کابین ، تله سیژ ، محل کایت سواری و آموزش اسکی و همچنین سورتمه سواری هم هست.
معمولا شهر ارزروم از بقیه مناطق ترکیه سردسیر تر هست و در ماههای آذر و دی تا -25 درجه کاهش دما دارد .
در این سفر هم ماشینهای ما به ضدیخ ، مایع مخصوص شیشه شور ، لاستیک زمستانی و همچنین زنجیر چرخ و بیسیم واکی تاکی مجهز بود.
راستی یک نکته که لازم دونستم بگم اینه که تمام دوربینهای سرعت و تخلفات جاده ای ترکیه برروی پلاکهای ترانزیت ایرانی فعال شده و اگر تخلفی در راه بکنید هنگام برگشت به ایران اول باید خلافی را پرداخت کنید تا اجازه خروج از تکیه و ورود به ایران را به شما بدهند.
به گفته مامورین گمرک ایران چند وقت پیش شخصی آمده بوده و 12 هزار لیر بدهی جریمه داشته.
بنده همانطور که در سفرنامه های قبلی گفتم بدلیل اینکه ماشین داشتم در حومه شهر هتل گرفتم ، بنابراین تونستم هتل با قیمت شبی 200 لیر برای اتاق 2 تخته پیدا کنم.
در شهر ارزروم مراکز خرید بسیار زیادی وجود دارد که همه با نام AVM . با تلفظ “آوِمِه” شناخته می شود که در واقع مخفف کلمه “alışveriş merkezi” می باشد و معنی آن مرکز خرید هست.
یکی از مراکز خرید که چندسالی هست بازشده و تقریبا از همه برندها در آن هست Forum Erzurum هست .
امسال متوجه شدم یک مرکز بزرگ تر هم به نام MNG بازشده که دیدن آن خالی از لطف نیست . ولی متاسفانه طراح پاساژ بیشتر به ظواهر رسیده و مثلا دستشوئی ها دارای دستمال کاغذی نیستند و در راهروها و طبقات صندلی و مبل برای استراحت و نشستن وجود ندارد در حالی که در مرکز خرید بالایی همه این امکانات هست.
کمتر از 2 هفته در ارزروم بودیم و خاطرات خوبی برای ما به یادگار ماند .
بارش شدید برف ، به نحوی که سالها بود در ایران حسرت آن را داشتیم .
تابش آفتاب در بعضی از روزها و شدت سرما که باعث پدیدار شدن قندیلهایی به بزرگی 4 الی 5 متر برروی ساختمانهای بزرگ شده بود .
این مساله باعث شده بود شهرداری و آتش نشانی جهت پاک کردن معابر و از همه مهم تر کندن قندیلها به تکاپو بیفتند و مدام در حال خدمت رسانی بودند .
خلاصه لذت وصف ناپذیری داشت.
از همه زیباتر مجموعه ورزشی و پیست اسکی پالاندوکن بود . یک روز آفتابی همگی به آنجا رفتیم .
در پیست اسکی کلیه امکانات ورزشی با قیمت بسیار مناسب جهت اجاره وجود داشت . از چوب ، کفش و تجیزا اسکی گرفته تا سورتمه های مجهز به فرمان و ترمز و سورتمه معمولی برای کودکان .
همچنین علاوه بر تلکابین و تله سیج تسمه نقاله ای شبیه پبه برق بدون پله (سطح صاف) وسط پیست نصب شده بود ، که باتهیه یک کارت 20 لیری می شد از آن برای بالارفتن از دامنه شیب کوه به همراه سورتمه و چوب اسکی استفاده کنید که لذت برف بازی چند برابر بشود.
سر انجام روز آخر به سمت مرز بازرگان به راه افتادیم ، میانه راه در یکی از شهرهای گذری از غذاهای خوشمزه ترکی بهره مند شدیم و بدون توقف راه افتادیم.
من با اینکه چراغ بنزین ماشین روشن بود ولی با شناختی که از ماشین و مقدار بنزین رزرو داشتم به سمت مرز برگشتم و با چراغ روشن به مرز رسیدم.
در مرز کمی صف ایجاد شده بود که حدود 2 ساعت در ترافیک و صف خودروها ماندیم و تدریجا از مرز ردشدیم .
خوشبختانه هیچکدام از ماشینهای ما جریمه رانندگی نداشتند و با خیال راحت به سمت ایران برگشتیم.
بلافاصله بعد از گذر از مرز خوشبختانه پمپ بنزین بازرگان باز بود و ماشین تشنه را سیراب بنزین کردم و به سمت تهران حرکت کردیم.
والسلام.
با سلام و تشکر از وقتی که میگذارید و اطلاعاتتون رو به اشتراک میگذارید.
یه توصیه دوستانه و اون اینکه در سفرنامه شما اطلاعات نسبتا کاملی در اختیار خواننده سفرنامه نمیگذارید. برخی از اطلاعات بطور عموم در همه سایت های قابل دسترس است چیزی که میتونه یه سفرنامه رو متمایز کنه اطلاعات مفیدی از جمله مثلا اطلاعات در خصو وضعیت واخد اقامتی(و یا معرفی برای سهولت دسترسی و یا کمپینگ ذکر شده) مثلا در سفرنامه اروپا شما که این نقیصه به وضوح وجود داره و اینکه ذکر حاشیه های روزانه که فقط مطلب رو طولانی میکنه و خواننده رو خسته و باز مثلادرسفرنامه اخیر به سویس فقط ذکر اینکه چند شهر …و دیدیم و برگشتیم بیشتر به گزارش شبیه است تا یک سفرنامه.
آرزوی بهترینها برای شما
بسیار ممنون از تذکر شما . من فکر می کردم ذکر جزئیات حالت شخصی داشته باشه و از حوصله جمع به دور باشه . چشم از این به بعد سعی می کنم با ذکر جزئیات دقیق خدمت دوستان عرض کنم
سلام مهندس عزیز
سوالم اینه که منم مورانو دارم
تو خارج از کشور احیانا برای لوازم یدکی به مشکل نخوردین
میشه بهش اعتماد کرد
تو سفرهای طولانی گریبکس مشکل دار نشد
اگر زحمتی نیست هزینه های سفر رو هم بنویسید
ممنون